خیلی آرزوهای ما برباد رفت...
آزاد در خیابان با نازهای ریز و دخترانه
موسیقیه ملایم و گاهی اوقات شیطنت های مسخره!
لباس های یکدست و موهای بی هدف!
گل های رنگی در دست و رژ صورتی!
کدام یک مرا ب آرزوهای میرساند؟؟
من دخترم؛
بدون آزادی در خیابان ها و ناز و اددا...
موسیقی ملایم در شب هایم نواخته میشد و شیطنتی درکار نیست...
لباس هایم ساده و موهایم پر خط و خش...
نه گلی در دست و نه رژی بر لب...
من دختری ســـــــــــــاده ام
دختر است دیگر. . .
همین که بفهمد ممکن است گاهی دل تنگش شوی
. . . گاهی نگرانش شوی
. . . گاهی دلت بی هوا هوایه شیطنت هایت را بکند
. . . لجباز میشود. .. شیطنت هایش بیشتر میشود
. . . ولی با هر بار دیدنت عاشق تر میشود
با تلنگری باران میشوم
باکلمه ای عاشق♥مے شومــــــــــ
با فریادی مے شکنمــــــــــ↯
با پشت کردی ویــــــــــران...
هنوزهم با عروسکهایم حرف میزنمــــــــــツهنوزهم برایشان لالایی میخوانم
هنوزهم با مداد رنگی خانه رویا هایم را به تصویـــــر مےکشمــــــــــ
هنوزهم برای شکلات جان میدهم
من دخترم پراز راااز....هرگز مرا نخواهی دانست!
هرگز سرچشمه اشکهایم را نمیابی!
من یک دختــــــــــرمـــــ... وقتی خستــــــــــہ اݦ...وقتی دلتنگم
بشقابــــــــــ هارا نمیشکنمــــــــــ...شیشه هارا نمی شکنݥ...دلت و غرورت را نمیشکنمــــــــــــــــــــ
زورم بہ تنہا چیــــــــــزے کہ میرسد
زورم بہ تنها چیزی که مۍ رســــــــــد ایڹ بݝض لعنتے استــــــــــ